suction

 مكش

suppuration

چرکی شدن

transfusion

انتقال خون

transplantation

پیوند خون

Preventive

قابل پیشگیری

Rejection

دفع

Secretion

ترشح

Neurotic

عصبی

Pacemaker

ضربان ساز

Palpation

لمس ضربان قلب با دست

Impanation

پیوند عضو

Instrumental

مربوط به تجهیزات

Jaundiced

زردی

Gastric

التهاب معده

Jugular

ورید ژوگولار داخلی

Hypertension

فشار خون

Congestion

احتقان

Disinfectant

ضد عفونی کردن

Embolism

تشکیل لخته داخل رگ

Steril

استریل کردن

Stitch

بخیه

Clot

لخته ی خون

Incision

برش

Scalpel

چاقوی جراحی

Septic

عفونی

Forgive

بخشیدن

Glove

دستکش

Mask

ماسک

Rub

مالش دادن

Spirit

روح

Wound

صدمه

Fairly

نسبتا

Local

محلی،موضعی

Operate

جراحی

Powder

پودر

Episode

دوره،رخداد

Hemostat

انعقاد،هموستاز

Hypothermia

کاهش دمای بدن

Poisoning

سمی

Soap

صابون

Conscious

هوشیار از نظر جسمی

Unconscious

بی هوش

Germ

میکروب

Gown

لباس جراحی

Contaminate

آلوده کردن

Detail

جزییات

drug

دارو

Undergo

تحمل کردن

Wear

پوشیدن

Wound

زخم،جراحت

Blood-poisoning

مسمومیت خون

Breathe

تنفس کردن

Brush

مسواک زدن

Scrub

ضدعفونی کردن

Spirit

الکل

Sterilize

استریلیزه کردن

Anaesthetic

بی حسی

Anaesthetist

متخصص بیهوشی

Assistant

دستیار

Surgery

جراح

Surgeon

جراحی

Towel

حوله

Imagination

تصور

Prevent

جلوگیری کردن

Remarkable

قابل ملاحضه،برجسته

Contaminatiny

سرایت کردن

Direction

جهت،مسیر

Be handed

به دست کسی دادن

Anaesthetic

ماده بیهوشی

Inhalation

استنشاق

Calmly

آرام آرام

Teachiny hospital

بیمارستان آموزشی              

forgive

فراموش کردن

tintensive

متمرکز

consider

مورد رسیدگی قرار دادن

Credit

اعتبار –افتخار

Exame

بی نهایت

Critical

بحرانی-وخیم

Operation

جراحی

Quick

تند-سریع

Equipment

تجهیز

Heartbeat

ضربان قلب

Wire

سیم

Tube

لوله

Attach

وصل –پیوستن

Describe

شرح دادن-توصیف دادن

Prisoner

زندانی-اسیر

Strange

عجیب و غریب

Quiet

خاموش-ساکت

Hectic

تب

Awake

بیدار شدن

Light

چراغ

Bright

درخشان-چراغ

Flash

برق زدن-نور مختصر

Perform

انجام دادن-اجرا کردن

Painful

دردناک-سخت

Dream

ارزو –رویا

Act

عمل-کار

Nightmare

بختک

Reality

واقیعت

Continouosly

اتصال-پیوسته

Torment

عذاب یا زجر دادن

Above

بالا رفتن

Breath

تنفس کردن

Respirator

اشیای که دهانو بینی میگذارند تا از استنشاق مواد زیان اور جلوگیری کند

Attack

حمله کردن بر

Instrument

ابزار

Torture

شکنجه-شکنجه کردن

Cruel

بی رحم

unforgettable

از یاد نرفتنی-فراموش نشدنی

 

 

 

 

 

 

 

 

زندگی یعنی :بخند هرچند که غمگینی،ببخش هر چند که مسکینی، وفراموش کن هر چند که دلگیری.این چنین زندگی کردن زیباست هر چند آسان نباشد.لطفا کاستی های لغات این درس رو به بزرگی خودتون ببخشید.